کشف مادر درون

دسته ها: اخبار

از سوی دیگر نیز پدری که بین این دو نفر گرفتار است و نمی‌داند که باید طرف کدام را بگیرد، اما یک امتیاز موجب شده تا سلام مامان به‌‌رغم قصه تکراری‌اش دیدنی باشد و آن بازی خوب ستاره اسکندری در نقش لیلا ( نامادری) است. او بخوبی شخصیت نامادری و موقعیت روانشناختی او را فهمیده و با بازی کنترل‌شده خود هم ازاغراق حسی قصه جلوگیری کرده و هم خود به کانون اصلی درام بدل شده است.

اسکندری موقعیت دوگانه‌ای را که در آن قرار گرفته بخوبی درک کرده و آن را به نمایش گذاشته است او هم تلاش می‌کند به فرزند شوهر خود ثابت کند که قرار است مادر خوبی برای او باشد و از طرفی به عنوان یک زن نمی‌تواند غرور خود را هم نادیده بگیرد.

اسکندری و کارگردان فیلم سلام مامان تلاش کرده‌اند تا لیلا را از شخصیتی یک‌بُعدی و تکراری نامادری دور کرده و به شخصیتی مستقل و کنشگر تبدیل کنند. از سوی دیگر کارگردان تلاش کرده تا در روایت این موقعیت آشنا یک طرفه به قاضی نرود و از زاویه دید کودک نیز به ماجرا نگاه کند. او به این موضوع هم توجه می‌کند که پسر‌بچه به چه دلایلی به لیلا به عنوان نامادری حس خوبی ندارد یا این‌که چگونه کودک تحت تاثیر همسالان خود (دختربچه همسایه) ممکن است دچار خطاهای شناختی شده و در نتیجه رفتارهای قهرآمیز با نامادری داشته باشد.

مثلا یکی از این خطاهای شناختی همان تصور کلیشه‌ای و قالبی است که دختر همسایه به پسر القا می‌کند این‌که در فیلم‌هایی که دیده همیشه نامادری‌ها آدم‌های بدجنسی هستند یا اولش مهربان و خوب به نظر می‌رسند، ولی بعد از مدتی چهره خبیث خود را نشان می‌دهند. بخش عمده‌ای از تعلیق‌های قصه و خلق موقعیت‌های چالشی داستان نیز اقداماتی است که این دو کودک با همکاری هم برای اذیت کردن یا ضربه‌زدن به لیلا انجام می‌دادند. بنابراین در فیلم سلام مامان هم از منظر بزرگسالان و هم کودکان به موقعیت خاص رابطه نامادری و کودک پرداخته می‌شود و این قیاس که واجد منطق روانشناختی نیز هست به مخاطب کمک می‌کند تا فارغ از قضاوت‌های یکسویه به تحلیل چند بعدی و عمیق‌تر ماجرا نشسته و عوامل موثر بر شکل‌گیری بحران ارتباطی ـ عاطفی بین نامادری و کودک را مورد تحلیل قرار دهد.

در سلام مامان نیز مثل قصه‌های مشابه در نهایت قرار است فداکاری‌های مادر به تغییر نظر کودک انجامیده و پایان خوش همیشگی رقم بخورد، اما کارگردان تلاش کرده به این موقعیت نیز منطق روان‌شناسی بدهد. مثلا پسر‌بچه برای آزار رساندن به نامادری، طوری که لیلا متوجه نشود صندلی آشپزخانه را می‌شکند، اما لیلا زمانی از صندلی استفاده می‌کند که می‌خواهد به پسر‌بچه کمک کند، اما از روی صندلی شکسته می‌افتد و دستش می‌شکند. از سوی دیگر رفتن پدر به ماموریت شرایط نزدیک شدن نامادری با پسر‌بچه را بهتر فراهم می‌کند و زمانی که پسر‌بچه لیلا را مادر خطاب می‌کند برای بیننده این تحول و تغییر قابل پذیرش و باورکردنی است.

در این تله‌فیلم رابطه لیلا با پسربچه تقریبا خوب از کار در آمده است، اما نقش پدر در این میان کمرنگ است که اگر به رابطه این سه نفر بیشتر توجه می‌شد و نوع ارتباط و تلاش‌ آنها برای نزدیک شدن به هم بیشتر دراماتیزه می‌شد شاید این فیلم می‌توانست از کلیشه‌های تکراری هم دورتر شود.

تله‌فیلم سلام مامان یک اثر مناسبتی است که به مناسبت روز مادر تولید و پخش شده و قرار است ارزش‌های مادر را به نمایش بگذارد. برگ برنده این فیلم گذاشتن ارزش‌های مادرانه در قالب نامادری است. در ظاهر نامادری آدم خوبی نیست، اما در طول فیلم نشان داده می‌شود که بد بودن او فقط یک پیشداوری است و هر زنی بالقوه مادری مهربان و فداکار است.

سید رضا صائمی ‌/‌ جام‌جم

اخبار