دیدن فیلم بعد از قتل پدر و خواهر

دسته ها: اخبار

به گزارش جام جم، در این پرونده هوتن بیست و پنج ساله متهم است شامگاه پانزدهم فروردین امسال در اقدامی جنون آمیز خواهرش به نام آرین دخت و پدرش که «حسن» نام داشت را به قتل رسانده است.

پسر جوان در ابتدا قصد داشت با صحنه سازی، مسیر تحقیقات پلیس را تغییر دهد، اما پس از یک روز لب به اعتراف گشود و به جرم خود اعتراف کرد.

متهم دیروز برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد که با قبول اتهامش به تشریح جنایت پرداخت.

بازپرس پرونده پس از تحقیقات از متهم او را برای تحقیقات بیشتر تحویل کارآگاهان پلیس آگاهی داد.

در حاشیه جلسه بازپرسی فرصتی پیش آمد تا گفت وگویی با متهم به قتل داشته باشیم.

قاتل خونسرد، سه روز بعد از قتل دچار عذاب وجدان شده و اصرار دارد او را خیلی زود قصاص کنند.

با پدر و خواهرت اختلاف داشتی؟

با پدرم میانه خوبی داشتم و بعد از این که مادرم سال 87 بر اثر سرطان فوت کرد و از اراک به تهران آمدیم ارتباطم با پدرم نزدیک تر شد. اما با خواهرم رابطه خوبی نداشتم. او مدام با من جر و بحث می کرد و همیشه اختلاف رفتاری و سلیقه ای با هم داشتیم. عاقبت هم همین درگیری های میان من و خواهرم باعث شد که من دست به این جنایت تلخ بزنم.

از شب حادثه بگو.

آن شب من و خواهرم در خانه تنها بودیم. از او خواستم تا کانال تلویزیون را تغییر دهد که با هم مشاجره کردیم و دعوایمان شد. با شدت گرفتن درگیری حتی او را در اتاقش زندانی کردم که دوباره عصبانی شد و با برداشتن کارد آشپزخانه به سمتم آمد و می خواست مرا بترساند که کارد را از او گرفتم و دوباره در اتاق زندانی اش کردم.

دوست نداشتم دیگر خواهرم زنده باشد، به همین دلیل طنابی را برداشته و به اتاق او رفتم. از پشت سر، طناب را دور گردنش گره زدم. وقتی به خودم آمدم خواهرم نفس نمی کشید و مرده بود. همان طور که کف اتاق افتاده بود رهایش کردم. خواستم فرار کنم که ناگهان صدای باز شدن در آپارتمانمان را شنیدم. چند لحظه ای سکوت کردم و بعد پدرم وارد شد. من و خواهرم را صدا می زد. هیچ راه فراری نداشتم به طور آنی تصمیم گرفتم پدرم را بکشم تا او متوجه جنایتی که من انجام دادم، نشود. بنابراین از پشت سر او را در آشپزخانه غافلگیر کرده و با چند ضربه کارد زخمی اش کردم که به دلیل شدت خونریزی همانجا فوت کرد.

بعد از قتل چه کردی؟

من مانده بودم با دو جسد و نمی دانستم باید چه کار کنم. همانجا به ذهنم رسید که صحنه سازی کنم تا کسی به من شک نکند. بنابراین کارد را برداشتم و ابتدا طنابی که با آن خواهرم را خفه کرده بودم به دو نیم تقسیم کردم. بخشی را در کنار جسد خواهرم انداختم و بخشی را به لوستر اتاق نصب کردم تا نشان دهم او حلق آویز شده بود. بعد به مقابل آشپزخانه رفتم و بخشی از خون پدرم را بر روی صورت، دستان و لباس های خواهرم ریختم تا با این صحنه سازی وانمود کنم که خواهرم ابتدا پدرم را کشته و بعد خودکشی کرده و با این ترفند راهی برای فرار پیدا کنم.

چرا همان موقع با پلیس تماس نگرفتی؟

آن قدر دستپاچه شده بودم که نفهمیدم چه کار می کنم. بلافاصله خانه را ترک کرده و به خانه یکی از دوستانم رفتم. فقط به او ماجرای دعوا با خانواده ام را در میان گذاشتم و از این که آنها را کشته ام حرفی نزدم. حتی روز بعد سینما هم رفتم و عصر از دوستم خواستم مرا به مقابل خانه مان برساند. او مرا پیاده کرد و رفت. وارد خانه شده و با داد و فریاد همسایه ها را خبر کردم.

از کارت چقدر پشیمانی؟

خیلی، باورم نمی شود در یک لحظه عصبانیت جان دو عضو خانواده ام را گرفتم. دوست دارم خیلی زود اعدام شوم. دیگر نمی خواهم با این عذاب وجدان زندگی کنم تا لحظه ای که اعتراف نکرده بودم همچنان در وحشت به سر می بردم، اما اکنون که اعتراف کردم و راز جنایت ها برملا شد، کمی آسوده خاطر شدم.

اخبار