با دیدن سریال‌های کمدی بخند و بیندیش

دسته ها: اخبار

اما خنده چیست؟ از دوران افلاطون و ارسطو به بعد، فلاسفه و اندیشمندان کوشیده‌اند خنده را تعریف کنند. در دهه‌های پایانی قرن نوزدهم پزشکان، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و طبیعی‌دانان نیز به میدان آمدند و هر کدام تعریفی از خنده ارائه دادند که در همه آنها عنصری ثابت و بنیادی وجود کرد: خنده، رفتاری است صددرصد انسانی. مثل گریه. با این همه، خنده ابزاری متفاوت است. افلاطون و ارسطو کوشیدند که نقش خنده را در تهذیب آدمی تبیین کنند و چنین بود که کمدی و اصول آن شکل گرفت. در این نوشته، تلاش می‌شود بر تعاریف طنز، انواع قالب‌هایی که برای خنداندن مردم ابداع شده است و همین‌طور کاربرد طنز در رسانه مروری مختصر و جامع صورت گیرد.

نگارش کمدی ـ به عنوان قالبی نمایشی ـ در یونان باستان آغاز شد. گرچه یونانی‌ها در ابداع روش‌های مختلف طنز پیشرو بودند، تئاتر در یونان شکل گرفت و همین‌طور تراژدی و کمدی. ارسطو در تبیین این دو گونه ادبی ـ نمایشی سرآمد عهد خود است. با این همه در همان زمان هم از کمدی به عنوان سلاحی برای تسویه حساب‌های شخصی و آسیب زدن به بدخواهان استفاده می‌شد.

براساس اطلاعاتی که بریتانیکا ارائه می‌دهد، یک کفاش یونانی دشمنان و رقبای خود را هجو می‌کرد و نسخه‌های متعددی از هجونامه‌های خود را بر دیوار شهر می‌چسباند. این ماجرا یکی از کهن‌ترین نمونه‌های سوءاستفاده از طنز برای اهداف شخصی است و نیروی نهفته در طنز را آشکار می‌کند. در رم باستان، کمدی امتداد یافت و پس از ظهور مسیحیت کاربردی دینی ـ اخلاقی هم پیدا کرد. رساله «کاینا سیپریان» داستان انسانی است که به خر تبدیل شده است. این مضمون که اشاره‌ای است به تنزل روحی انسان و سقوط او به مراتب پایین وجودی، در پینوکیو نیز تکرار می‌شود با این تفاوت که بین آن دو بیش از 2000 سال فاصله است. بین فرق مختلف مسیحی درباره کمدی و اساسا «خنده» بحث‌هایی درگرفت که در جای خود بسیار جالب توجه است. مثلا گروهی از راهبان فرقه «بندیکت» خندیدن را جایز نمی‌دانستند، چون در انجیل سخنی از خندیدن مسیح به میان نیامده بود. در حاشیه، شما را به مطالعه رمان ارزشمند «نام گل سرخ»، نوشته اومبرتو اکو ارجاع می‌دهم که منبعی گران‌قدر و در ضمن داستانی زیبا و اندیشمندانه است.

در کشور ما ادبیات و بویژه شعر عرصه یکه‌تازی طنز و طنازان است. از همان سده‌های ابتدایی پس از اسلام ایرانیان قدرت نهفته در طنز را دریافتند و آن را به کار گرفتند. اشکال مختلف شوخی، هزل و هجو در آثار شاعران به کار برده شد و موضوعاتی گسترده از فردی و شخصی گرفته تا اجتماعی و سیاسی دستمایه کار شاعران طناز قرار گرفت. سر سلسله طنازان ایران عبید زاکانی است. او کاربردی برای طنز یافت که منحصربه‌فرد است و در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. اما طنز چیست؟

تعریف طنز

طنز نوعی شیوه بیان مجازی است. در این قالب، موضوع و مضمون اصلی که موردنظر گوینده است در ظاهر با آنچه که بر زبان می‌آورد متفاوت است. به این شکل که گوینده چیزی می‌گوید که از گفتن آن اساسا چیزی دیگر را مراد کرده است. به عبارت بهتر، طنز ابزاری است برای این‌که مقصود خود را به شیوه‌ای بیان کنی که درک آن موجب ناراحتی و خشم شنونده ـ که ممکن است خودش موضوع آن طنز باشد ـ نشود.

به عنوان مثال وقتی می‌گوید برای صرفه‌جویی در گاز فندک، سیگارت را با ته سیگار قبلی روشن کن، مقصود سرزنش فعل سیگار کشیدن و بازداشتن فرد سیگاری از افراط در تدخین است. در کشور ما طنز بیشتر در کلام جلوه دارد، اما در اروپا فرم‌های متعددی برای نمایش طنز خلق شده که کاریکاتور بهترین نمونه آن است. البته خنداندن نیز مراتبی دارد. در این نوشته من سعی می‌کنم عالی‌ترین شکل شوخی را که «طنز» است تشریح کنم و ناگزیر باید به تفاوت انواع خنده اشاره کرد:

الف ـ هزل: هدف به کار بردن این شیوه، مسخره‌کردن موضوعی خاص یا مخاطبی معین است. هزل در پشت خود به اصلاح یا سازندگی موضوع و مصداق کاری ندارد و صرفا به انگیزه خنداندن شنونده صورت می‌گیرد.

ب ـ هجو: شکلی از هزل است که با استفاده از کلمات رکیک و دور از عرف ساخته می‌شود. هجو اگرچه معمولا رفتار زشت افراد یا جریانات نادرست اجتماعی را دستمایه قرار می‌دهد، اما انحراف از معیار و غلبه بدزبانی باعث می‌شود که کارکرد سازنده و اصلاحی آن بشدت کاهش یابد.

ج ـ طنز: صورت عالی بیان مسائل جدی است. در این شیوه، مسائل جدی به شکلی بیان می‌شوند که شنونده نه‌تنها می‌خندد بلکه تندی و گزندگی آن را نیز حس نمی‌کند، حتی اگر خودش یا رفتارش موضوع باشند.

هدف طنز، نقد و اصلاح است و در تاریخ ادبیات کشور جایگاهی والا دارد.

طنز و رسانه

حضور طنز در دربار پادشاهان صفوی و قاجاری به دلقک‌هایی مثل کریم شیره‌ای محدود می‌شد، اما از سال‌های 1305 به بعد کم‌کم گروه‌‌های تئاتری عمدتا در تهران و اصفهان تشکیل شدند و نمایش‌هایی طنزآمیز را روی صحنه بردند. بعد از ماجرای شهریور 1320 و اشغال ایران توسط دولت‌های روسی و انگلیسی، این نمایش‌ها اغلب با اهدافی سیاسی روی صحنه می‌رفتند و حضور نیروهای اشغالگر را که مایه قحطی و کمبود و ناامنی می‌شد، نقد می‌کردند.

در سال‌های بعد، سینما و تلویزیون هم به موج طنزپردازی پیوستند و به غنای هر چه بیشتر آن کمک کردند. سریال «دایی جان ناپلئون» یکی از مجموعه‌های طنزآمیزی است که نظریه توطئه و توهم دخالت افراطی انگلیس را به سخره می‌گیرد. در سال‌های 1330 تا 1357 طنزپردازی در تلویزیون رشد کرد. طنز اجتماعی خلق شد و مورد توجه قرار گرفت، اما طنز سیاسی با واکنش هیات حاکمه روبه‌رو شد.

طنز سیاسی

این‌گونه از طنز، اهرمی است برای نقد سیستم سیاسی حاکم. هم در دوره رضاخان و هم در زمان محمدرضا شاه با این قالب بشدت برخورد می‌شد که نشان از نیروی بسیار طنز سیاسی در نمایش اشکالات و ایرادهای هیأت حاکمه است.

بعد از انقلاب، طنز در رسانه به حیات خود ادامه داد و حتی مسائل انقلابی را دستمایه کار خود کرد. سریال «شاه دزد» (احمد نجیب‌زاده) طنزی موفق بود که سال 59 از رسانه ملی پخش شد و استقبال فراوان مخاطبان را در پی داشت. نجیب‌زاده کار خود را ادامه داد و کمی بعد سریال «اشک تمساح» را نوشت و کارگردانی کرد که آن هم از موفقیت بی‌سابقه‌ای برخوردار شد و از قضا موضوع مجموعه نیز انقلابی بود.

در طول سال‌های دهه 60 تا امروز، تولیدات طنز در رسانه ملی فراز و فرود بسیاری به خود دیده است. گاهی فیلم‌ها و مجموعه‌های موفق و پرمخاطبی ساخته شده (مثلا پرواز پنجاه و هفت و پاورچین) و گاهی هم تولیداتی دیده شده که کیفیت قابل قبولی نداشته (مثل سریال چارخونه) اما چرا چنین است؟

تولیدات طنز دشواری‌هایی دارد که از جهاتی منحصربه‌فرد است: طنزنویس اگرچه جزو گروه فیلمنامه‌نویسان قرار می‌گیرد، اما از حیث سختی طراحی و نگارش گفت‌وگوها با هیچ فیلمنامه‌نویس دیگری قابل قیاس نیست، ضمن این‌که در طول ده سال گذشته، حساسیت‌هایی در سطح اجتماع پدید آمده که نگارش و تولید طنز را دشوار می‌کند و ارتباطی هم با رسانه ملی ندارد.

عید امسال سریال «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری تولید شد که در ایجاد حاشیه رکورد شکست! چنین وضعیتی، تولید طنز را به فرآیندی فرسایشی و پرهزینه تبدیل می‌کند که در نهایت بسیاری از نویسندگان و فیلمسازان را از پرداختن به طنز منصرف می‌کند.

آنچه برای رسانه ملی مهم است این که در تولید طنز به سمت هزل و هجو گرایش پیدا نکند. این دو شیوه از خطوط قرمز مسلم رسانه است، با این همه نبود آموزش درست و کاربردی و محلی برای آموزش اصول طنزنویسی باعث شده که تعدادی از نویسندگان و فیلمسازان، طنز را با هزل و مسخر‌گی اشتباه بگیرند که فرجام کار، جدا از ایجاد رنجش و کدورت در مخاطبان، آسیب‌هایی را نیز در سطوح نهانی جامعه در پی خواهد داشت که جبران آنها بسیار مشکل می‌نماید. با این همه، رسانه ملی نمی‌تواند از طنز چشم بپوشد. طنز، در مخاطب ایجاد انعطاف می‌کند، نقایص و ایرادات دستگاه اجرایی را به رخ می‌کشد، برخی از نابسامانی‌های رفتار‌های اجتماعی را مصور می‌کند و با نقد آنها زمینه را برای اصلاح این مسائل فراهم می‌سازد.

امید بهشتی (فیلمنامه‌نویس) / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

اخبار