چه کسی خیرات را دریغ می‌کند؟

دسته ها: اخبار

چون تصور این که بتوان با فردی در آن سوی کره زمین، ارتباط گفتاری و تصویری برقرار کرد برای انسان های آن زمان، یک تخیل غیرقابل تحقق بود و چه بسیار انسان هایی که تمام عمر از شنیدن خبری از فرزند خود محروم بودند، چراکه جریان زندگی آنها را مجبور کرده بود در دو شهر یا دو کشور متفاوت زندگی کنند.

اما همین وسایل ارتباطی و تکنولوژیکی در زندگی امروز ما باعث شده است اخبار تاسفبار از سراسر گیتی با سرعت هر چه بیشتر به دست ما برسد. هر روز خبر جنگ، درگیری، جنایت و حوادث طبیعی در صدر اخبار رسانه هاست. ما با شنیدن این اخبار، به شکل طبیعی، هم متاثر می شویم و هم در مورد خودمان، احساس خطر بیشتری می کنیم و با خود می گوییم «نکند همین اتفاق در مورد ما یا اعضای خانواده مان رخ دهد». حاصل چنین وضعی این است که ترس و هراس و احساس ناامنی، به مرور و بیش از پیش در روان انسان حاکم می شود و بر آمار بیماری های روحی بویژه یاس، افسردگی و بدبینی (پارانویا) افزوده می شود.

آرزوهای بزرگ

اشتباه نکنید، غرض من در اینجا نقد زندگی مدرن و نقد تکنولوژی یا رسانه ها نیست، بلکه به مطلب مهم تری می خواهم اشاره کنم. نکته مورد نظر من، چیزی است که حاصل بدبینی به زندگی و جهان است. ما با شنیدن اخبار بد به طور طبیعی نسبت به زندگی بدبین می شویم. برخی از ما، گوشه عزلتی اختیار کرده و ترک دنیا می کنیم. ولی برخی از ما که هنوز نمی خواهیم تارک دنیا شویم، سوداهای بزرگ در سر خود می پرورانیم؛ مثل سودای اصلاح جهان. حضرت علی(ع) می فرماید: «ای مردم از دو چیز بیشتر از هر چیز بر شما بیمناکم: متابعت از هوای نفس و آرزو های دور و دراز. پیروی از هوای نفس، انسان را از مسیر حق باز می دارد و آرزوی دور و دراز آخرت را از یاد می برد.»

چه ترک دنیا و چه سودای اصلاح جهان، دو روی یک سکه بوده و ناشی از این است که ما به واقعیت های زندگی خود توجه نمی کنیم. هر انسانی توانایی های محدودی دارد، بنابراین هیچ انسانی به تنهایی و حتی با کمک معدودی از انسان ها، توانایی اصلاح دنیا یا یک کشور یا حتی یک شهر را ندارد. بسیاری از رویدادها و اتفاقات، روبنایی از روابط پیچیده اقتصادی و سیاسی است که ما توان مقابله با آنها را نداریم؛ بنابراین سودای اصلاح دنیا باطل است و راه به جایی نمی برد، اما این مساله اگر به ناامیدی و ترک دنیا منجر شود، باز هم نشان دهنده این است که ما توانایی های واقعی خود را تشخیص نداده ایم.

توانایی ما چقدر است؟

خداوند به ما نعمت حیات را بخشیده، همچنین توانایی شناخت جهان عطا کرده است و براساس دستورات اسلامی، موظف هستیم شاکر نعمت الهی باشیم. (برای مثال نگاه کنید به سوره سبا آیه 13) خداوند به بسیاری از ما نعمت سلامت را عطا کرده است و به همه ما در عرصه های متفاوت، توانایی های متفاوتی داده است. بنابراین ما کاملا ناتوان نیستیم و به قدر توان خود می توانیم در این جهان تاثیرگذار باشیم.

اما برای این که تاثیر مثبتی در این جهان از خود به جای بگذاریم، از کجا باید آغاز کنیم. نخستین کار این است که توانایی های خود را تشخیص دهیم. یعنی ابتدا باید دایره و زمینه نفوذ خود را تشخیص دهیم و ببینیم بر چه افرادی توانایی تاثیرگذاری داریم.

مسلما نخستین فردی که می توانیم بر او تاثیرگذار باشیم، خودمان هستیم. باید ببینیم چه ضعف هایی داریم و آنها را اصلاح کنیم. از دروغ و رذایل اخلاقی پرهیز کنیم. از آسیب رساندن به خودمان و جسممان بپرهیزیم. از یاس و ناامیدی و خمودی و عبوس بودن پرهیز کنیم. از لذت هایی که ما را از زندگی و معنویت غافل می کند، دوری کنیم. از عادات ناشایست پرهیز کنیم چنان که امیرالمومنین می فرماید: «نفوس خویش را به ترک عادت ها [ی نادرست] رام کنید». شاد و بشاش باشیم و در عین حال به تفکر در باب دنیا و زندگی و آخرت بپردازیم. سپس اعضای خانواده و همسایگان و همکاران ما در قلمرو افرادی هستند که می توانیم بر آنها تاثیر بگذاریم. شاید برخی از ما به خاطر ناتوانی های مالی تصور کنیم که نمی توانیم تاثیر مطلوبی بر زندگی آنها داشته باشیم، اما واقعیت این است که صدقات و خیرات و یاری رساندن به دیگران صرفا محدود به کمک های مالی نیست، بلکه گاهی بیان یک حدیث خوب یا تعلیم یک نکته اخلاقی یا حتی خنداندن فردی که تحت فشار عصبی بسیار زیاد است، صدقه ای بزرگ و عبادت محسوب می شود. اگر همین توانایی های محدودی را که خداوند به ما عطا کرده است در یاری رساندن به دیگران دریغ کنیم، با افراد سرمایه داری که از ذره ای کمک به مستمندان ابا می کنند، چه تفاوتی داریم؟

سلمان اوسطی / جام جم

اخبار