اهواز نیاز آگهی استخدام – نیازمندی های اهواز – آگهی تبلیغاتی
خودت را معرفی کن.
احمد، پنجاه و چهار ساله هستم و یکی از اعضای طایفه… و در کرج زندگی می کنم.
سابقه کیفری داری؟
سه بار به جرم کف زنی و سرقت در پوشش مامور دستگیر شدم.
چرا در میان فامیل به سارق پایه یک بین المللی معروف شدی؟
این لقب برای سال های قبل است. چند سال پیش برای سرقت به تایوان و ژاپن رفته بودم و در آنجا کف زنی می کردم که چند بار دستگیر و زندانی شدم. در آن زمان کسی به فکر سرقت در این کشورها نبود و براحتی کف زنی می کردم.
در ایران چگونه سرقت می کردی؟
به عنوان مامور در سطح شهر پرسه می زدم و با شناسایی خودروهای مدل بالا به بهانه داشتن موادمخدر از رانندگان سرقت یا اخاذی می کردم.
از خودروها مواد پیدا می کردی؟
نه. مقداری مواد همراه خودم داشتم و ادعا می کردم این مواد در خودروی آنها پیدا شده است. بعد هم با باز کردن سر صحبت به آنها می فهماندم با دادن پول می توانند خود را خلاص کنند. آنها نیز هرچه پول نقد داشتند به من می دادند.
از هر سرقت چقدر به دست می آوردی؟
معمولا بین سه تا پنج میلیون تومان به دست می آوردم. اگر پول نقد زیادی نداشتند، با آنها به عابربانک می رفتیم و پول را کارت به کارت می کردیم.
طعمه ها به رفتارت مشکوک نمی شدند؟
نه. با خودروی زانتیا و چراغ گردان و لباس پلیس سراغشان می رفتم. اگر شک می کردند، کارت جعلی نشان می دادم. اگر متوجه می شدند و قصد تماس با پلیس را داشتند، به بهانه ای فرار می کردم.
فقط از خودروهای مدل بالا سرقت می کردی؟
نه. چون چند زبان خارجی بلد بودم، از توریست ها هم سرقت می کردم. مقابل هتل ها کمین می کردم و با شناسایی اتباع خارجی خود را مامور معرفی و به بهانه مسائل منکراتی از آنها سرقت می کردم.
از چند تبعه خارجی سرقت کردی؟
یادم نیست چند نفر بودند، اما یک بار از یک داور بین المللی تنیس که تبعه روسی بود 7000 دلار اخاذی کردم، اما او شکایت کرد و باعث شد راز سرقت هایم برملا شود. بعد از دستگیری متوجه شدم فقط سه نفر از خارجی ها از من شکایت کرده اند.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
اگر کف زنی می کردم بدون شک دستگیر می شدم، اما فکر نمی کردم این روش لو برود. چون پول هایی که اخاذی می کردم برای صاحبش مهم نبود.
پول های سرقتی را چه کردی؟
همه آنها را به زمین و ویلا در تهران، کرج و شمال تبدیل کردم. یک ویلای دو میلیارد تومانی در کرج خریدم و در آن زندگی می کردم. برای این که پول ها را از دست ندهم، خانه و ویلا را به نام همسر و دخترم کردم.
همدست هم داشتی؟
نه اما چند نفر از مردان و زنان طایفه هم همین کار را می کردند و من به آنها مشاوره می دادم.
می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
چند سالی به زندان می افتم و بعد آزاد می شوم. من چند سال از زندگی ام را در زندان بودم و به آنجا عادت دارم.
مجید غمخوار / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)